امیرالمؤمنین(علیه السلام) آماده رفتن به جنگ صفّین بود.یک جا روى اسب خوابش بُرد؛ یک مرتبه از خواب پرید و گفت: «إِنَّا للّه ِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ». کسى که در کنار حضرت بودگفت: آقا جان این آیه در این جا تناسب داشت؟ فرمود: بله! این جا که رسیدم خوابم برد؛خواب دیدم کنار دریاى خونى هستم.
صدایى از میان این دریاى خون مى آید که: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنى».
۱۰ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۵۳