روایت معروف مردی از قم قیام میکند ؛امام خمینی است؟
مردی از قم مردم را به حق دعوت میکند. بر گرد او مردمانی جمع میشوند که قلبهایشان چونان پاره های آهن است. طوفانها آنان را به لرزه نمیاندازند و از جنگ خسته نمیشوند و بزدلی نمیکنند و نمیترسند و بر خدا توکل دارند و فرجام و پایان نیک از آن پرهیزکاران است»
روایت زمان قیام او را مشخص نکرده اما
در تاریخ قم و ایران وجود چنین شخصیتی با چنین یارانی قبل ازامام خمینی و طرفدارانش سابقه نداشته است.
ممکن است گفته شود درست است که در تاریخ قم و ایران ظاهر شدن چنین شخصیت برجستهای سابقه ندارد، اما دلیلی در دست نیست که ثابت کند این روایت منطبق بر امام خمینی و طرفداران اوست. پس شاید منظور شخص دیگری باشد که در عصر ما و یا بعد از مدتی ظاهر شود. اما در پاسخ باید گفت اگر چه در روایات زمان این پیشامد مشخص نیست، اما مجموعه صفاتی که در روایت آمده به علاوهی آنچه که روایات متعدد دیگر پیرامون قم و ایران وارد شده این نظریه را تقویت میکند که شاید مراد امام خمینی و یاران او باشند. [...]
از عبدالله بن مسعود نقل شده که گفت:
«حضور پیامبر(ص) رسیدیم حضرت با چهرهای که شادمانی از آن نمایان بود با ما روبرو شد. آنچه از حضرت سوال میکردیم پاسخ میداد و اگر ما ساکت میشدیم آن حضرت شروع به سخن مینمود تا اینکه گروهی از جوانان بنیهاشم از آنجا عبور میکردند. حسن و حسین (علیهما السلام) در میانشان بودند. تا چشم حضرت به آنها افتاد آنان را در آغوش گرفت و دو چشمانش پر از اشک شد. عرض کردیم: ای رسول خدا آنچه در چهرهی شما میبینیم برای ما ناخوشایند است. حضرت فرمود: خداوند برای ما اهل بیت آخرت را بر دنیا برگزید. به زودی بعد از من اهل بیتم در شهرها پراکنده و آواره شوند. تا آنکه درفشهایی سیاه از مشرق زمین به اهتزاز درآیند که حق را میطلبند؛ اما حقوقشان را ادا نکنند. آنان دست از حق طلبی نکشند؛ اما اجابت نشوند. دیگر بار درخواست کنند. به آنان اعتنا نگردد. پس از آن دست به مبارزه زنند و به پیروزی رسند. هر گاه کسی از شما یا فرزندان شماآن زمان را درک کرد،
پس به پیشوایی بپیوندد که از اهل بیت من است. اگر چه با دشواری روی برف با دست و پا برود. آنها درفشهای هدایتند و آن را به دست مردی از اهل بیت من سپارند که نام او نام من [...] است. او حاکم زمین گردد و آن را پر از عدل و داد کند؛ آنگونه که از جور و ستم پر شده است.»[6]
مشابه حدیث فوق از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود:
«گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج کردهاند و طالب حقاند؛ اما آنان را اجابت نکنند. مجدداً بر خواستههایشان تأکید کنند؛ اما مخالفان نپذیرند. وقتی چنین شود، شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن بایستند. آنگاه پاسخ مثبت گیرند؛ اما این بار خودشان نپذیرند تا آنکه همه قیام کنند و درفش هدایت را جز به دست توانای صاحب شما (امام مهدی(ع)) نسپرند. کشتههای آنان شهیدند. اگر آن زمان را درک میکردم، خویشتن را برای یاری صاحب این امر (امام زمان(ع)) نگه میداشتم..
و مهمترین مطالب آن عبارت است از:
الف: خبر دادن پیامبر اسلام(ص) به مظلومیت اهل بیت بعد از خودش
ب: اینکه تنها گروهی که حق آنان را استیفاء میکنند، کسانی هستند که از مشرق به پا خاسته و مقدمهی حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) را مهیّا مینمایند.
ج: در پی به قدرت رسیدن همین افراد، امام (ع) ظهور میکند و آنان درفش خود را تسلیم حضرت مینمایند و سرانجام خداوند به وسیلهی وجود مقدس او اسلام را به جهانیان معرفی و زمین را پر از عدل و داد میکند.
[...]
سوم: نهضت مذکور با نوعی مخالفت جهانی و جنگ روبرو خواهد شد و در ابتدا علیه حاکم خود آنان صورت خواهد گرفت اما نزدیک ظهور تبدیل به قیامی فراگیر خواهد شد.
چهارم: بر هر فرد مسلمان معاصر آنان واجب است که به یاری آنان برخیزد هر چند که در شرایط دشواری به سر برد؛ حتی اگر لازم باشد که برای یاری آنان روی یخ و برف حرکت نماید. [...]
از این روایت میتوان فهمید که فاصلهی نهضت ایرانیان تا ظهور آن حضرت از مدت عمر یک انسان بیشتر نخواهد بود؛ چون ظاهر گفتهی امام باقر(ع) این است که اگر نهضت آنها را درک کند، جان خویش را حفظ مینماید و این حفظ جان به طور طبیعی است نه به شکل معجزه و همین نشانهی مهمی است بر این نکته که ما در حال حاضر وارد دوران ظهور آن حضرت شدهایم و نهضت ایرانیان به ظهور آن حضرت نزدیک و متصل خواهد گردید.
اگر علاقه مند هستید به مطالب بیشتر از این موضوع میتوایند این مقاله نیز مطالعه بفرمایید
به امید ظهور منجی موعود حضرت مهدی صاحب الزمان (عج).