شرمنده
سلام دوستان
خوبید خوشید! سلامتید؟...خدا رو شکر. امیدوارم که ساعت های پایانی 94 رو در هر جایی هستید در آرامش دلخواهتون باشید و اگه کمی اینطور نیست پس تلاش کنید که این طور شه... در کنار خانواده در کنار همکارا در کنار دوستان و یا مثال من تو یه شهر غریب باشید حس و حالتون خوب باشه ( منحصر به فرده و میدونید که چی میگم) و شکر گذار باشید معبود هستی رو به خاطر همه چیزش هم به خاطر غم و اندوهش هم به خاطر شادی هاش که تو هر دو تاش نکته و دلیلی هست که فقط... و شکر نعمت کنید تا....
و اما دل آرام و بی آشوب باشید و بدون توجه به آینده و دغدغه ها و سرنوشت با خیالی آرام نشسته باشید و با خودتون سالی رو که داره تموم میشه مرور کنید که چیا شد چه اتفاق هایی افتاد
و اینکه تا یادم نرفته هم عذر خواهی کنم و هم تشکر
واقعا شرمنده شدم که محبت کردید و نظری گذاشتید راستش فکر میکردم قسمت نظر رو غیر فعال کردم.. اصلا باور نمیکنید فقط چند ساعت میشه که جایی رسیدم که میتونم بشینم و گوشی رو دستم بگیرم و سری بزنم به وبلاگ پر محتوا و فعال خودم خخ.
وقتی برگشتم یه تصمیم نهایی میگیرم در مورد این وبلاگ...همین دیگه ارادت
+ نمیدونم چی شد به کی برخورد دل کی لرزید من چی گفتم که به طور اتفاقی یا قسمتم شد پنج روز دیگه از اینجایی که هستم برم به دیدار امام رئوف امام بی ضامن ها امام مهربانی ها
من: همین الان استان زنجان -شهرستان زنجان -اسم خیابونو نمیدونم -مدرسه.
امسال هم قسمت ما اینطوری بود تا سال تحویل رو در زنجان باشیم
